𝐆𝐎 𝐅𝐈𝐍𝐃 𝐘𝐎𝐔𝐑𝐒𝐄𝐋𝐅

درود! مدت خیلی طولانی نبودم و بابتش باید عذرخواهی کنم... بهرحال تو این مدت اتفاقای زیادی افتاد... تونستم بیشتر خودمو بشناسم، استعداد هام رو پرورش بدم، خودم رو به دیگران نشون بدم، زبان های جدید مثل آلمانی یاد بگیرم و... بهرحال، امروز از اون روزای خفن بود که جا داره بگم؛ 《 جاتون خالی! 》 اتفاقایی که افتاد؟ خب، از صبح تا بعد از ظهرِ رو به غروب بیرون بودم و با چند تا گوربا جدید دوست شدم، و هیچی نشده عیدی هام رو خرج کردم.هرچند که از خریدم راضیم چون چیز هایی رو خریدم که مدت ها دنبالشون می گشتم. مانگا شیطان کش رو که خیلی وقت بود دنبالش بودم>>>>>> به هرح...

درودی پس از مدت ها. مدت زیادی به دلیل اینکه سرم تا حد زیادی شلوغ بود فعالیت نمی کردم، البته که بعضی وقت ها پست هاتون رو چک می کردم. احتمالا از اون جایی که ۶ یا ۷ ماه نبودم من رو یادتون نمیاد، بهرحال خواستم توی این پست نوروز رو تبریک بگم. ۱۴۰۳ با تمام بدی هاش و مضخرف بودنش و شکست هاش و روز های سختش و هزاران 《 و 》یِ دیگه، خوبی هایی داشت که بی انصافیه در نظر نگیریمشون.یجوریه که بخوام مثل مامان بزرگ ها نصیحتتون کنم، با این حال بیاید تو یال جدید کمتر دل بشکنیم.بعضی حرف هایی که ما میزنیم یه نظر خودمون بی اهمیت هستند ولی می تونند تا مدت ها و سال ها و حتی تا ابد روی ذهن اطرافیانمون تاثیرات مثبت یا منفی بگذارند.بیاید دیگران ...

درود بعد از یک و نیم ماه؛ خب تو این غیبت صغری که نبودم داشتم توسط فشار مدرسه لعنتی له می شدم.الان دیگه هشتم میرم و اگه فکر می کنین دیگه دارم بزرگ می شم کاملا اشتباه می کنید، چون هنوزم همون رفتارای قدیمی رو دارم و دست کمی از کلاس اولم ندارم. به هر حال، کتابای امسالم به خصوص اجتماعی لعنتی و علوم خیلی سخت شدن.البته که علوم نورچشمی منه و همیشه بخش زیستش مورد علاقم می مونه، ولی با این کتاب کار مرشد که مدرسمون مجبورمون کرده بخریم کارا سخت میشه! این هفته قراره برام خیلی سخت بگذره،  حالا چرا؟ شنبه:امتحان کتبی و شفاهی ادبیات ، امتحان قرآن یکشنبه:پرسش عربی، پرسش مطالعات دوشنبه:امتحان ع...

https://splus.ir/Vangoogh خوشحال می شم عضو شین🌝

درود! تابستون امسال خیلی زود گذشت، اتفاقات زیادی تو این چند ماه افتاد، بعضی خوب و بعضی بد..‌ اما با تمام اتفاقایی که افتاد، از کارایی که این تابستون کردم راضیم و میشه گفت تا حدی استفاده مفیدی ازش کردم... یک سری کار بود که برای انجام دادنشون برنامه ریزی کرده بودم ولی انجامشون ندادم، مثل دور کردن کتابای پارسالم و فاصله گرفتن از فضای گوشی، اما از طرفی هم کار هایی انجام دادم که بابتشون خیلی خوشحالم، مثل رفتن به کلاس فن بیان، رفتن به کلاس زبان، شروع کردن رمانم، رنگ کردن دیوار اتاقم و ... خب بیشتر تابستون رو تو خونه بودم و حوصلم زیاد سر می رفت و زمان هم برام کند می گذشت، اما حالا چیزی تا پایان تابستون نمونده... ...

درود! لونا هستم🌝✨️ خب این پست بیوگرافیمه، البته قبلا هم گذاشته بودم ولی همچین با جزئیات و کامل نبود... تو عرصه فن بیان، گویندگی و نویسندگی فعالیت دارم، در حال حاظر کلاس زبان می رم و در آینده قراره کلاس دوبله هم برم🌝✨️ به احتمال زیاد در اینده یک کتاب چاپ کنم، البته که خودمم کرم کتابم🌝✨️ INTP هستم و برای فلسفه، نجوم و روانشناسی می میرم🌝✨️ اوتاکو و بلینک و کمی هم اکسوالم🌝✨️ خدا🛐خانوادم🛐دوستام🛐حیوانات🛐ونگوگ🛐تمام آثار ونگوگ🛐لوییس وین🛐کتاب🛐رنگ آبی🛐آسمون🛐ماه🛐ابر🛐طبیعت🛐صدای دریا🛐بارون🛐پاییز🛐مدرسه🛐 آدمای دورو🚮رنگ قرمز🚮فامیلام🚮گرما🚮اونایی که ادعا می کنن همه چیزو می دونن🚮اونایی که برای شا...

درود! لونا ی قدیمی هستم! خب، ی سری تغییراتی تو وبلاگم به وجود اوردم، البته که موقتیه و به زودی به حالت قبلی برمی گردم!خلاصه خواستم بگم گمم نکنین! اتفاق جدید؟ نه خب، راستش اتفاق تازه ای برام نیوفتاده.به غیر اینکه فردا امتحان زبان دارم و هیچی نخوندم.مثل همیشه... به هرحال من نی نی وبلاگ قدیمو می خوام!این روزا به جر چند نفر هیچکی فعالیت نمی کنه.حالا فعالیت که به کنار، حقیقتا اینگور کردنم زیاد شده.معمولا هم که پستارو لایک می کنن ولی کامنت نمی زارن، واسه همین انگیزه آدم برای پست گذاشتن کم میشه. راستی اینجا کسی اوتاکو هست؟ اگه هست اعلام حصور کنه لطفا. خب به هرحال، فعلا حرفی برای گفتن نیست، گاد نگهدارتون...

بخشی از کتاب هام... این نقاشی رو چند وقت میشه کشیدم... بیاین قبول کنیم که آی حقش اون نبود:)... و جوری که دلتنگ ارنم... به این نتیجه رسید که وقت خوبی برای مردن است!... ...

درود! خب ی مدتی نبودم، و قرار شد دیگه ادامه رمانمو به یک دلیلی نزارم... تو این مدت اتفاقای زیادی افتاد، برای ترم جدید فن بیانم ثبت نام کردم،مدرسه ثبت نام کردم، تو خونه بنایی کردیم و اتاقمم رنگ کردم.حالا چه رنگی؟بله،آبی رنگ محبوبم🌝✨️ رنگش آبی پاستلی شده و خودم که دوسش دارم،وقتی هم که لامپو روشن می کنیم رنگش قشنگ تر میشه، کلا که راضیم😁 یکی دیگه از کارایی که تو این فاصله کردم غذا دادن و ناز کردن گوربا ها بود،خدا میدونه چه حس خوبی داره اینکه ی موجود دوست داشتنی خودشو بهت می ماله🙃 چند تا کتاب ایرانی هم خوندم،یعنی به رنگ خاکستر، شما که غریبه نیستید،بادمجان کیلویی چند،بچه های قالیباف خانه،یک فرار آشغالانه و ... کلا آثار آقای هوشنگ...