جایتان خالی بخندید
شیطونی های من نسبت به قبل خیلی بیشتر شده مثلا به محض اینکه سوار ماشین میشم به دنبال سویچ می گردم تا ماشینو روشن کنم یا اینکه مرتب شیشه ماشینو بالا و پایین می کنم همچنین خیلی به خودم فشار می آرم تا در ماشینو باز کنم برای همین از همون ابتدا که سوار ماشین میشم مامانم مرا با حرفها و قصه هاش سرگرم میکنه تا فکر مرا مشغول کنه که از این کارا نکنم.
طبق معمول امروز هم که مرا از مهد به خونه می آورد شروع کرد به داستان سرایی از هاپو و پیشی و موشی و ......غافل از اینکه من داشتم خوابای ناز می دیدم.
به به!!! خواب به اندازه موهام ( که به هم چسبیده اند) می چسبه:
البته بعداز اینکه بیدار شدم تلافی کردم یک خودکار برداشتم و هرجا که دوست داشتم نقاشی کردم.
تازه خیلی هم از این کارم احساس رضایت می کردم.
یک معما در ادامه مطلب:
اگه گفتین این چیه؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی