به به آب بازی
انگار ما کیلومترها راه رو پیمودیم تا به شهر زیبای یزد برسیم و مخصوص به باغ دولت آباد بریم که من آنجا فقط آب بازی کنم. 😅
و لذت بخش تر اینکه میخوام جلوی فواره آب رو بگیرم
اینجا هم بابای مهربونم کنارم نشسته مثلا مواظبم باشه😍
ولی فکر میکنم بیشتر مواطب کیف مامانمه 😄
ممنونم بابای عزیزم😚😚😚
این که می بینید رو گردن بابامه اسمش شالدونه
آخه بابام یکماه پیش دیالیز رو شروع کرده دعا کنین به زودی زود خوب بشه و دیگه دیالیز نشه .
بابای عزیزم خدا حفظت کنه خیلی خیلی دوستت دارم💕
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی