سرکار گذاشتن فیلمبردار
یکی بود یکی نبود غیراز خدای مهربون هیچکس نبود
یه شب تصمیم گرفتم بچه خوبی بشم و تو عالم خودم شیر بخورم و تلویزیون تماشا
کنم اما نمیدونم این خبرنگارا از کجا متوجه شدن و سریع آماده شدن که از این شاهکار
من گزارش مصور تهیه کنن !!!!!!!!
اینجا بود که منم جوگیر شدم و خیلی سریع شیشه شیر رو کنار گذاشتم تا باهاشون
همکاری کنم.
بعد هم جهت غافلگیری پا به فرار گذاشتم و .........
در پایان هم با یک دکی ( خود عزیزی همیشگی ) به این گزارش ناتمام خاتمه دادم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی