امیرمهدیامیرمهدی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

امیرمهدی کوچولو

خداجونم دوستت دارم😍

اولین زلزله ای که تجربه کردم

1393/12/17 23:45
303 بازدید
اشتراک گذاری

حدودو ساعت 9 شب بود که جایتان خالی شام خوردیم و به خانه مادربزرگم رفتیم چون عمه هایم عازم کربلا بودن رفتیم باهاشون خداحافظی کنیم و التماس دعا بگیم. همینطور که نشسته بودیم و سرگرم صحبت بودیم صدای خیلی وحشتناکی به گوشمان رسید به طوری که احساس کردیم شی ء سنگینی به شدت بر روی زمین افتاد که بلافاصله همه باهم گفتند زلزله شد و همه ریختند بیرون.ترسو

مامانم هم منو بغل کرد و با شتاب بیرون رفت دیگه نه کلاهی و نه کاپیشنی.... تعجب برخلاف همیشه.( مگر من جرأت داشتم بدون کلاه و لباس گرم بیرون برم؟؟؟)  

خلاصه یکی دو دقیقه بیرون بودیم اما دوباره همه اومدیم داخل . بعد هم ما به خانه آمدیم و زدیم به خواب .

انگار نه انگار

این هم گزارش مرکز لرزه نگاری کشور :

۱۳۹۳-۱۲-۱۷ ۲۲:۱۳:۳۲.۸ ۴.۳ ۳۰.۰۳۷ ۵۶.۵۳۴ ۱۰  بردسير، کرمان *

چند جمله ای از زبان مامانم:

خوب این هم یک هشدار از طرف خداوند است هیچکس از آینده اش خبر ندارد ما هم از همه دوستان و آشنایان حلالیت می طلبیم و التماس دعا داریم.

اللهم اغفر لی و لوالدی و للمومنین و المومنات.   آمین یا رب العالمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان عطرین
23 اسفند 93 13:52
وااای من نمیدونستم ایشالا همیشه سالم باشید
امیرمهدی و مامان
پاسخ
ممنون عزیزم شما هم سالم باشد
الهام
22 فروردین 94 10:58
خدا رو شکر که بخیر گذشت
امیرمهدی و مامان
پاسخ
مرسی عزیزم