امیرمهدیامیرمهدی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

امیرمهدی کوچولو

خداجونم دوستت دارم😍

مسافرت سه روزه ما در ایام نوروز 94 به روایت تصویر

1394/2/4 15:58
604 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیز

علیرغم میل مامانم که مسافرت در ایام نوروز رو دوست نداره امسال قسمت شد ما دو سه روز  گشت و گذاری داشته باشیم در شهرستانهای بم و جیرفت.

خداروشکر مسافرت خوبی بود البته اگه بعضی چیزها رو فاکتور بگیریم. مثلا جنگهای دائمی بین من و آبجیم که اونم همه کسانی که بچه های هم سن وسال ماهارو  دارن میگن طیبعیه.

مامانم که دیگه عادت کرده و میگه خداروشکر که خودمون تنهاییم  وگرنه اگه همراهی داشتیم مامانم با این کارای ما روزی صدبار میبایست مسافرت زیرزمینی داشته باشه. یعنی همش بره زیر زمین و برگرده.

یا برعکس اگه کاسه صبر همراهیا سر می اومد و چیزی به ما می گفتن یا اخم و ابرویی نثار ما عزیزان مادر می کردن اونوقت دیگه مقدمه ای می شد برای شروع جنگ جهانی دیگری که از جنگهای دائمی هم بدتر بود.

خوب سرتونو به درد نمیارم و خلاصه اش میکنم و در اینجا چندتا از عکسهای یادگاری رو بهتون نشون میدم که ناگفته نمونه من در اونجا اصلا با عکاس و فیلمبردار همکاری نمی کردم و برای خود تافته جدا بافته بودم. بیشترین جمله ای که در این قسمت تکرار می شد این بود : امیر نگاه کن 

این هفت سین ورودی شهرستان بم که من خیلی خسته بودم و اصلا همکاری نکردم:

 

این هم ارگ قدیم بم بزرگترین بنای خشتی جهان  که متاسفانه  در اثر زلزله سال 82 قسمت های زیادی از آن تخریب شد.

در اینجا آثار زلزله به وضوح دیده میشود.

 

 

اینجا هم آرامگاه خواننده مشهور ایرج بسطامی که در همان زلزله به رحمت خدا رفت .( روحش شاد )

 

 

اینجا هم  ارگ جدید بم است و ما شب اول را تا ساعت حدود 12 در آنجا به تفریح و گردش گذراندیم و این عکس را در حالی انداختیم که شارژ باطری گوشی نفس های آخرش رو می کشید اونم گوشی مامانم که کیفیتش رو نگم بهتره.( همه چیز پیداست به جز من که فقط شبحی می بینید)

 

  اینجا امامزاده اسیری ( ع ) یکی از نوادگان امام حسن مجنبی (ع) و یک خاطره به یاد ماندنی برای من در آن مکان مقدس:

در اونجا مسابقه نقاشی و روخوانی قران برپا کرده بودن که من هم به اصرار مامانم آماده شدم در آن مسابقه شرکت کنم خلاصه مامانم جلوتر به من کلی آموزش داد که به اونجا برم و یکی از سوره های کوچک قرآن رو بخونم تا جایزه بگیرم منم که عاشق جایزه گرفتنم گفتم باشه و با اندکی استرس در حالیکه دستم در دهانم بود به نزد داور مسابقات رفتم

وایشان به من گفتن آفرین پسر خوب حالا یه سوره از قرآن برامون بخون منم بلافاصله شروع کردم: بسم الله الرحمن الرحیم . اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن .....برحمکت (برخمتک) یا ارحم الراحمین. اینجا بودکه قیافه مامانم اینطوری شد تعجب  و ته دلش هم اینطوری خنده  که خلاصه هرجوری بود خودشو کنترل کرد.

داور مسابقات لبخندی زد و یک شکلات بهم داد و گفت خوب آقاپسراین که خوندی سوره قرآن نبود دعا بود حالا یک سوره بخون که مامانم اشاره کرد سوره والعصر بخون و من شروع کردم: بیسمیلاه ( بسم الله) الرحمن الرحیم والعصر .............و تواصوا بیصبر (بالصبر). اینجا دیگه قیافه مامانم اینطوری شدفرشته و علاوه بر شکلات یک بادکنک هم جایزه گرفتم و شاد و خوشحال بیرون رفتم.

یکی از بهترین جاهای گردشی برای من در این چندروز رفتن به پارک و استفاده بهینه از تک تک وسایل اونجا بود

و تکیه کلامم شده بود بپر بپر ( سرسره بادی ).

 

این هم یک عکس یادگاری در نخلستان های بم و ژست مخصوص من:

 

اینجا هفت سین  ورودی شهرستان جیرفت بود که حسابی توجه منو به خود جلب کرده بود:

 

اینجا موزه باستان شناسی شهرستان جیرفته که من برای اولین باره که اینچنین ظرفهایی رزو می بینم و میخشون شدم:


 

روز طبیعت ( 13 نوروز ) را ما در راه بین جیرفت و بردسیر گذراندیم.

اینجا یک مکان تفریحی بین دلفارد و درب بهشت بود:

 

 

اینجا نیز دره رود جایی بسیار باصفا با یک رودخانه بزرگ و پرآب نزدیک شهرستان رابر که ما ظهر روز سیزده را در آنجا اتراق کردیم و من و آبجیبم تا جایی که در توانمان بود گل بازی و آتش بازی کردیم.( البته کمی سرد بود)


این هم گندم زارهای اطراف شهر نگار که برای گره زدن سبزه در آنجا توقف کردیم ( سیزده به در...   چارده به تو ....)

اما چون نزدیک غروب آفتاب و هوا هم خیلی سرد بود به رسم قدیم سبزه گره زدیم و سریع سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم.

بعداز اذان مغرب روز سیزده به شهرمان برگشتیم و ........

دوباره روز از نو و روزی از نو

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

پسندها (2)

نظرات (2)

الهام مامان علیرضا
6 اردیبهشت 94 13:35
چه تعطیلات پرباری خیلی از خوندن سفرنامه تون لذت بردم ایشالا سال خوبی داشته باشید
گیلدا
5 خرداد 94 14:39
سلام امیدوارم سال خوبی داشته باشید لطفا به دختر من رای بدید و عدد 49 رو به 1000891010 بفرستید ممنونم