شیرین کاری های من
سلامی دوباره به دوستان خوبم
نزدیک به دو ماه و نیم است که از یکسالگی من می گذره و من همچنان به شلوغ کاری هایم ادامه میدم و تا کی این روند ادامه داشته باشه خدا می دونه.( بیچاره مامان )
آخه من دوست ندارم میوه ها توی ظرف باشن دوست دارم اونارو روی زمین بریزم و با ظرفش دکی کنم مثل الآن:
یا مثلا دوست دارم دکور میز تلویزیون باشم اینجوری:
یا وقتی که مامانم می خواد لباسهامو عوض کنه فرار می کنم و خودم به جای لباسهایم داخل تشت می نشینم:
خلاصه روزها همه را با این کارهام سرگرم می کنم و هرکسی به نوعی باهام رفتار می کنه مثلا بابام کاری باهام نداره میگه بچه است مامانم دعوام میکنه و بعضی وقتا هم تحملم میکنه و میگه چکار کنم از دست تو.
آبجی و داداشم هم که اجازه نمیدن تو اتاقشون برم وگرنه تمام کتاب و دفتراشونو پاره می کردم و به حسابشون می رسیدم.
ولی گذشته از این حرفا بیشتر وقتا همشون از این کارهای من خوششون می آد و کلی می خندن.
دوستان عزیزم از خدا میخوام که من و خانواده ام و شما و خانواده تان همیشه صحیح و سالم باشیم. آآآآآمین.