امیرمهدیامیرمهدی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

امیرمهدی کوچولو

خداجونم دوستت دارم😍

تاسوعای حسینی

امروز تاسوعای حسینی است من این روز را به همه شما دوستداران اهل بیت (ع) تسلیت میگم. من هم مثل خیلی از شماها در مراسم عزاداری سالار شهیدان شرکت کردم ایشالا خدا از من و شما قبول کنه. اما دو تا مشکل داشتم یکی اینکه هوا کمی سرد بود دیگه اینکه دوست نداشتم کسی دستمو بگیره می خواستم آزاد باشم و برم تو هیئت ها قدم بزنم  غافل از اینکه ممکنه خانواده ام رو گم کنم. مثل اینجا: ...
4 آذر 1391

اصلاح مو

امروز به آرایشگاه رفتم که موهامو کوتاه کنم چی بگم از گریه هایی که کردم و جیغ هایی که زدم آرایشگاه رو روی سرم گذاشته بودم بابا و داداشم هرکار میکردن که من مثل یه بچه خوب بشینم نمی شد. بیچاره مامان هم مجبور شد بیاد داخل تا منو ساکت کنه خلاصه اصلاحم تموم شد و به خونه اومدم تا استراحت کنم که مامان منو داخل حمام برد و ..........                                                    ...
3 آذر 1391

مراسم عزاداری در مهد کودک

  دوستان خوب وبلاگی ام امروز (1 آذر 91) تو مهد کودک ما مراسم عزاداری آقامون امام حسین(ع) بود خاله ها برای ما بچه ها شمع درست کرده بودن که دستمون بگیریم و به یاد آقامون امام حسین(ع) عزاداری کنیم  و سینه بزنیم اما متاسفانه من خواب بودم وقتی که بیدار شدم خاله این شمع رو بهم داد و از من عکس یادگاری گرفت. دستشون درد نکنه.ایشالا خدا همه این عزاداریهارو قبول کنه و به ما کمک کنه که بتونیم راه آقامون امام حسین(ع) رو ادامه بدیم. آآآآآآآمین   ...
3 آذر 1391

آهای!آهای من گرسنه ام!!!

    می دونم گریه کردن کار بدیست اما می خوام با این کارم توجه دیگران رو زودتر به خودم جلب کنم تا منو از گرسنگی نجات بدن. اینطوری (البته قبلا جیغامو زدم و دیگه خسته شدم)   آهان حالا دیدین چطور زود به دادم رسیدن؟ شما هم اگه چیزی خواستین جیغ بزنید!!!!!!!!!!!   ...
2 آذر 1391

ماه محرم

دوستان خوبم امروز اولین روز از ماه محرم است. ماه عزا و ماتم و ماه حزن و اندوه. ماهی که همه ما به یاد امام حسین(ع) و اهل بیت و یاران باوفایش عزاداری می کنیم. من این ماه رو به همه شما تسلیت میگم.   این تصویر رو (فلش)داداش گلم به عشق امام حسین(ع) طراحی کرده. دستش درد نکنه خیلی قشنگ شدن. ...
28 آبان 1391

جشن تولد رضا و علی

                                 سلام دوستان گلم امروز تو مهد کودک ما جشن بود یک جشن خوب. جای شما خالی خیلی خوش گذشت. آخه جشن تولد دو دوست عزیزم رضا و علی بود این دوستان خوبم 5 ساله شدن.ایشالا که مبارکشون باشه. تازه من کیک هم خوردم (به جای شما هم خوردم) خیلی خوشمزه بود.جاتون خالی. تولد تولد تولدت مبارک   من هم یک هدیه خیلی کوجولو (مثل خودم) بهشون دادم. یک کتاب رنگ آمیزی با یک جعبه مدادرنگی: ظهر که می خواستم به خونه برگردم خاله این بادکنک  تولد رو بهم داد که باهاش بازی کنم. دستشون درد ن...
26 آبان 1391

شیرین کاری های من

سلامی دوباره به دوستان خوبم نزدیک به دو ماه و نیم است که از یکسالگی من می گذره و من همچنان به شلوغ کاری هایم ادامه میدم و تا کی این روند ادامه داشته باشه خدا می دونه.( بیچاره مامان ) آخه من دوست ندارم میوه ها توی ظرف باشن دوست دارم اونارو روی زمین بریزم و با ظرفش دکی کنم مثل الآن: یا مثلا دوست دارم دکور میز تلویزیون باشم اینجوری: یا وقتی که مامانم می خواد لباسهامو عوض کنه فرار می کنم و خودم به جای لباسهایم داخل تشت می نشینم: خلاصه روزها همه را با این کارهام سرگرم می کنم و هرکسی به نوعی باهام رفتار می کنه مثلا بابام کاری باهام نداره میگه بچه است مامانم دعوام میکنه و بعضی وقتا ...
22 آبان 1391

عید غدیر خم

        قرآن به جز وصف علی آیه ندارد                                                               ایمان به جز از حب علی پایه ندارد     گفتم بروم سایه لطفش بنشینم                   ...
14 آبان 1391